Dying Light
همانطور که میدانید Dying Light یک بازی آخرالزمانی است، پس نباید انتظار داشته باشید که سلاح گرم در اختیارتان باشد. انواع سلاح سرد مانند چکش، تبر، چوب بیسبال، باتوم پلیس و خیلی چیزهای دیگر در بازی جای داده شدهاند که البته در این زمینه نیز قادر هستید آنها را ارتقا کنید و تغییرات آن را حس کنید. البته بدین گونه نخواهد بود که هیچ اسلحه گرمی نخواهید دید؛ برعکس، آنها همانند طلا در بازی وجود دارند اما یافتن تیر و مهمات مختص به آنها همانند یافتن سوزنی در انبار کاه است. یافتن مهمات در بازی به خود شما بستگی دارد؛ آیا حوصله گشت و گذار را در بازی دارید؟ اگر خیر که همیشه دست خالی خواهید بود، اگر علاقمند به این کار باشید پس میتوان گفت مهمات و اشیا فراوانی در بازی وجود دارند که انتظار شما را میکشند. یکی از اصلیترینهای این موضوع، صندوقهای بزرگ مختلف در گوشه گوشه خانهها، سقفها و زیر زمینهاست. برخی از آنها به راحتی باز میشوند و برخی دیگر نیز نیاز به مهارت باز کردن قفل دارند.
چیزی شبیه به باز کردن قفل در بازی Skyrim که البته در این بازی مدل بسیار سادهتر آن گنجانده شده است. ابزاری که پیدا خواهید کرد معمولا یا برای ارتقا اسلحه خود خواهد بود و یا باید آنها را با دیگر اعضای باقی مانده در منطقه قرنطینه تعویض و مبادله کنید. همچنین ابزاری مانند الکل و باند نیز برای بهبود جان از دست رفته به کار خواهند رفت.
The Witcher 3: Wild Hunt
CD Project RED کار خود را در زمینه ی بازی از سال 2007 و با عرضه نسخه اول سری بازی The Witcher آغاز کرد. با موفقیت نسخه اول، نسخه دوم نیز در سال 2011 برای پی سی و کنسول اکس باکس 360 عرضه شد تا این سری بازی بتواند جایگاه خود را در میان گیمرها تثبیت کند.
بد نیست بدانید که در 8 سال گذشته و بین عرضه نسخه اول تا نسخه سوم (تحت عنوان Wild Hunt) تا به حال چندین بازی مختلف توسط استودیو های زیر نظر CD Project RED برای سری ویچر تهیه شده است که از جمله آنها می توان به 2 بازی برای موبایل، چند بازی کاردبورد و البته یک بازی تحت وب اشاره کرد.
برای کسانی که اطلاعات کمتری درباره بازی دارند باید گفت، داستان سری ویچر همواره براساس سری رمانی با همین نام، به قلم نویسنده ی موفق لهستانی، آندره ساپکوسکی (Andrzej Sapkowski)، نوشته شده است.
هر یک از نسخه های بازی ویچر سعی داشته اند که به بهترین نحو به پیاده سازی داستان هر یک از جلد های این رمان فوق العاده بپردازند و در انجام این مهم موفق بوده اند. داستان نسخه سوم بازی هم با برداشت از روی دومین رمان مربوط به جهان ویچر یعنی Time of Contempt نوشته شده است.
Metal Gear Solid V: Ground Zeroes
در بعضی از زمان ها دیگر هیچ چیز برای یک فرد مهم نیست. زمان هایی وجود دارد که هیچ انسانی در دنیا دیگر از روی عقل و منطق سخن نمی گوید. در بعضی زمان ها در دنیا جنگ می شود و در بعضی زمان ها صلح. اما همه این حرف ها ادعاست. دنیا همیشه جنگ است. اما در بعضی جنگ ها حداقل ۲ طرف با یک قدرت در برابر یکدیگر می ایستند. یا حداقل دو گروه داریم که هر دو در حال جنگند نه این که خوب یا بد باشند. اما بعضی زمان ها فقط یک فرد باید در برابر تمام دنیا بایستد چرا که فقط او توانش را دارد… که بر سر هدف خویش بایستد. هدفی که شاید فقط نجات یک دوست باشد… یا یک کودک…
Ground Zeroes در سال ۱۹۷۵ آغاز می شود، جایی که سازمانی با نام اختصاری MSF سلاح های هسته ای دست یافته است و سایر قدرت های جهان نمی توانند دست روی دست بگذارند و استراحت کنند و به همین دلیل بازرسی این سلاح ها را به پایگاه مادر ( Mother Base ) محول می کنند. به هر حال و قبل از بازرسی، اسنیک در می یابد که Paz که برای آخرین بار در نسخه ی Peace Walker دیده شد، زنده است و در یکی از پایگاه نیروی دریایی آمریکا در کوبا نگهداری می شود. Chico تلاش می کند تا او را نجات دهد ولی موفق نمی شود و باعث می گردد تا بار دیگر اسنیک پوتین هایش را به پا کند تا آن ها را نجات دهد.
Metal Gear Solid V : Ground Zeroes در ۱۸ مارس ۲۰۱۴ ( ۲۷ اسفند ۹۲ ) برای Xbox 360 ، Xbox One ، PS4 و PS3 منتشر خواهد شد و مدتی بعد نیز برای PC عرضه خواهد گردید.
The Elder Scrolls V: Skyrim
داستان بازی از جایی آغاز می شود که دواکین ( نام پیش فرض شخصیت اصلی بازی ) به همراه تعدادی از سربازان Stormclack توسط سربازان Imperial دستگیر شده و به یکی از مقرهایشان در شهری به نام Helgen میروند.دواکین مرد جنگل که تنها قربانی بیش نبوده و اشتباها در این جنگ دستگیر شده ،به همراه دیگر سربازان “استورم کلاک” به صف اعدامیان منتقل میشود.بعد از اعدام شدن دو سرباز “استورم کلاک” نوبت به دواکین میرسد.اما ناگهان سایه ی عظیمی بر سرقلعه ی هلگن فرود می آید.اژدهایی به عظمت یک کوه که تنها در قصه های کهن اسکایریم حرفی از آن زده شده بود بر بالای برج سربازان فرود آمده بود.بدن و بال های سیاه ،چشمانی فرمز و دود بزرگی که از دماغ آن اژدها بیرون می آمد ، به راحتی همگان را روشن کرد که این اژدها حرف حساب سرش نمیشود.
دواکین به کمک یکی از سرباز های Imperial از هلگن فرار میکند.اتفاقاتی می افتد تا این که دواکین یک اژدها را در حواشی شهر Whiterun به قتل میرساند و ناگهان روح آن اژدها وارد بدن دواکین میشود.در آن لحظه سربازان اطراف دواکین او را “اژدها زاده” خطاب میکردند.در آن لحظه دواکین فهمید که تقدیر ، مسئولیت سنگینی بر دوش دواکین قرار داده.او باید رییس و به نوئی ژنرال تمامی این اژدهایان یعنی “Alduin ” را به قتل برساند.
داستان بازی پر از پیچ و خم های مختلف است و شما را ساعت ها درگیر خود خواهد کرد.داستان های مراحل فرعی نیز جنجالی و زیباست.در یکی از داستان های بازی باید یک قاتل سریالی را در بازی شناسایی کنید که یکی از زیباترین مراحل فرعی بازیست.
Grand Theft Auto V
بازی Grand Theft Auto V در سبک اکشن و ماجراجویی و به صورت جهان باز می باشد که توسط استودیو Rackstar North ساخته شد و سال پیش برای کنسول های ایکس باکس 360 و پلی استیشن 3 منتشر شده است . به تازگی راک استار نسخه PC این بازی را به همراه نسخه کنسول های نسل هشتمی معرفی و منتشر کرده است . داستان اصلی بازی در مورد 3 جناینکار می باشد که هرکدام زندگی مجزا خود را دارند و در طول روند بازی با یکدیگر آشنا می شوند . نه سال بعد از سرقت مسلحانه در Lundendorff در شمال Yankton دو نفر از اعضای گروه کشته شدند و نفر سوم فردی به نام Michael Townley نام داشت که تصمیم به جعل کردن مرگ خود می گیرد . او در این مدت تحت حمایت از مظنونین همراه با خانواده خود در Los Santos زندگی می کند . کارکتر دوم بازی فردی به نام Franklin Clinton نام دارد که همراه دوست خود Lamber در کار تجارت ماشین های مختلف می باشند . زمانی که مایکل تصمیم به خرید ماشینی خاص برای پسر 20 ساله خود می باشد با فرانکلین آشنا می شود . این دو تصمیم می گیرند تا از یک جواهر فروشی سرقت کنند هنگامی که اخبار سرقت آنها در تلوزیون پخش می شود فردی با نام Trevor که در سرقت 9 سال پیش همراه با مایکل بود او را شناسایی می کند و پی به زنده بودن او می برد و تصمیم می گیرد تا هرطوری که شده او را پیدا کند.
Titanfall
زمانی که در E3 2013 استدیو Respawn از عنوان جدید خود رونمایی کرد شاید به ذهن هیچ کس خطور هم نمی کرد که یک عنوان شوتر بتواند تمامی جوایز E3 را دریافت کند. در روزگاری که سبک شوتر اول شخص رو به افول است و عناوین بزرگ این سبک چون Call of Duty و Battlefield حرف چندانی برای گفتن ندارند، استدیو Respawn عنوانی را راهی بازار کرد که بار دیگر تمامی استاندارد های این سبک را جا به جا نمود و به طور کلی سبک شوتر اول شخص را وارد مرحله ی جدیدی از دوران تکامل خود کرد.
اما شاید جای سوال باشد که این استدیوی تازه تاسیس در اولین عنوان خود چگونه توانسته به چنین افتخارات بزرگی دست یابد و پاسخ این سوال در افراد این استدیو می باشد. دو تن از بزرگ ترین سازندگان دنیای بازی های رایانه ای یعنیJason West و Vince Zampellaکه خالقان اصلی سری Modern Warfare می باشند، در سال ۲۰۱۰ از استدیوInfinity Ward جدا شدند و با این کار عده ی کثیری نیز که در این استدیو فعالیت می کردند، با این دو همراه شدند.EA به سرعت این فرصت را غنیمت شمرد و با جذب همگی این افراد یک استدیوی جدید به آن ها اعطا کرد تا بتوانند بر روی یک عنوان کاملا تازه در سبک اول شخص کار کنند که بتواند ساخته ی پیشین آن ها یعنی Call of Duty را از میدان به در کند. تجربه ی بالای تیم سازنده ی بازی و ایده های فراوانی که در ذهن داشتند سبب شد تا عنوانی به نامTitanfall شکل بگیرد که از هر لحاظ بسیار بهتر از عناوین این سبک می باشد و توانسته استاندارد های این سبک را جا به جا کند.
Dark Souls
پیش از عرضه بازی Dark souls شاید این جمله اخیر درست بوده ولی پس از معرفی این عنوان، بازی های به معنای واقعی کلمه “سخت” جانی دوباره گرفتند. بازی ارواح تاریک با استقبال بسیار خوبی همراه شد و در جشنواره های مختلف جایزه های متعددی را از آنِ خود کرد.
Alien: Isolation
ترسناکترین لحظهی «بیگانه: انزوا» (Alien: Isolation) برای من، یکی از آن هزاران باری نبود که توسط بیگانهای زشت و غولپیکر و وحشی شکار میشدم. ترسناکترین لحظه زمانی بود که فهمیدم این بیگانه هم بیگانه نشده. زمانی بود که به طرز هولناکی متوجه شدم، این بازی «ترسناک» نیست. دقایقِ عذابآوری بود که به امید لحظهای وحشتناک و خفهکننده جلو میرفتم، اما در یافتن آن چیزی که در بازی باید میبود، شکست میخوردم. شاید اگر به تماشای همان دموهای بازی بسنده میکردم، «انزوا» حداقل در لیست ترسناکترین دموهایی که دیده بودم، جای میگرفت، ولی موضوع این است که هر چه آن تریلرها و نمایشها بافته بودند،
XCOM: Enemy Unknown
خب، قضیه از این قرار است که یک مشت بیگانه به زمین حمله میکنند و دارند از طبیعت زیبای بازی لذت می برند و یکسری از آدم خوب ها هم دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن که XCOM را که یه سازمان برای مقابله با حملات بیگانه ها میباشد را راه بندازند. از این جا به بعدش دیگه به عهده شماست که چه تصمیماتی بگیرید. مثلا باید از همان اول بازی تصمیم بگیرید که مراکز سازمان خود را در کجا بر پا کنید. این یکی از اولین و مهمترین انتخاب ها است که بنا بر جاییکه انتخاب می کنید یکسری مزایا مخصوص به همان مکان را در اختیار می گیرید.